زندگی من
دلنوشته خومونی



دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:,

|
 

یه روز برفی

چشامو
میبندم میخوام هرچی قصص بمیره
که تو خوابم
یکی از تنم از تنم عطرتو پس بگیره
نمیشه  نمیشه

عزیزم
نمیدونی عشقت چقدر سینه سیوزه
چه سخته
آدم چشم به تاریکی شب بدوزه
همیشه همیشه

شبا بیدار و روزا خیره به عکست
این شده کارم دیگه طاغت ندارم
دلم میخواد یجایی اونور دنیا خودمو جا بزارم

آخه عادت ندارم تا که نباشی
خوابم نمیره خیلی دلم میگیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون
واسه من خیلی دیره

یه آدم
چقدر طاغت غصه داره
چجوری
میشه خنده روی لبام پا بذاره دوباره
دوباره

به جایی
رسیدم که با هیچکی حرف ندارم
نباشی


من هیچ حسی نسبت به روز برفی ندارم
نمیخوام ، بباره

شبا بیدار و روزا خیره به عکست
این شده کارم دیگه طاغت ندارم
دلم میخواد یجایی اونور دنیا خودمو جا بزارم

آخه عادت ندارم تا که نباشی
خوابم نمیره خیلی دلم میگیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون
واسه من خیلی دیره

مرتضی پاشایی

 


یک شنبه 26 بهمن 1393برچسب:,

|
 

بهترین تکیه گاه

 

وقتی از دوست داشتن کسی مطمئن نیستی حق نداری دستاشو

بگیری که به دستات عادتش بدی ...
وقتی کسی رو سهم خودت نمیدونی حق نداری پیچ و تاب بدنش رو زیر

 و رو کنی ...
وقتی موندنی نیستی حق نداری از آینده های خوش باهاش حرف بزنی و براش رویا بسازی...


وقتی دلت به بودنش شک داره حق نداری بهش بگی عشقم...


وقتی همیشه دنبال یه حرفی،بحثی،سندی،بهانه ای که ترکش کنی حق نداری ادعای دوست داشتن کنی...


وقتی به اعتماد کسی تکیه گاه شدی ... حق نداری زمینش بزنی ...


اگه همه این کارو کردی فارغ از جنسییت مـــــردی...


عشق،دوست داشتن... گرفتن دستی که نه گیر دیروز باشه نه توی

 

غصه فردا...تمام تلاشش بخشیدن خوشی های امروز به تو باشه و ساختن بهتر فردا  فقط برای تووووووووو...

 


سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:,

|
 

خداهمیشه بامن است

وقتی بچه بودم خداهرروزبه من دیکته میگفت

بنویس :خدا...همیشه..بامن...است

مینوشتم :خداهمیشه بامن است

 

اوهرروزهمین جمله رابه من دیکته میگفت.انقدرکه خوب خوب یادبگیرم

ومن هرروزدفترکوچکم رامی اوردم تااملایم راببیند.نگاهم میکردولبخندمیزدومن میدانستم بازهم نمره ام بیست میشود.اوهمیشه به من بیست میداد.

زنگهای املاراخیلی دوست داشتم ...من عاشق بیست بودم واواین رامیدانست.عاشق مهرهای رنگی هزارافرین...عاشق صدایی که هرروزتکرارمیشدومن میشنیدم.صدایش که به گوش نوازی بارش باران میماند.

....

امروزمن بزرگ شده ام.واوهنوزبه من دیکته میگوید.بنویس: خدا...همیشه..بامن...است

امامن نمینویسم ...

بنویس: خدا...همیشه ...بامن... است

وبازنمینویسم واوبازمهربانترازپیش تکرارمیکند

بنویس :خدا ..همیشه ...بامن ...است

امامن صدای مهربانش راگم کردم میان غصه هایم...غصه هایم هم بامن بزرگ شدند

اجازه...گوش هایم سنگین شده درست نمیشنوند...اجازه...دستهایم بی جانندبرای نوشتن...نوک مدادم شکسته مدادتراش هم ندارم...اجازه...دفترم پرشده جاندارم تابنویسم...اجازه...

اماخدادلش برای شاگردزرنگی که همیشه بیست میگرفت تنگ شده ...ومن این راخوب میدانم

امادیکته دیگراسان نیست  برایم سخت شده....امابازهم به من دیکته میگوید...بنویس: خدا...همیشه... بامن ...است

دیکته ی ساده ی بچگی هایم امروزازعربی هم سخت ترشده...واواین راخوب میداند.اماهیچ وقت خسته نمیشود...بارهاتکرارمیکند...آخراودلش برای شاگردزرنگش تنگ شده.

...

میخواهدکمکم کند...ازدلم باخبراست...میداندکه دلم برای صدایش تنگ است...برای دیکته نوشتن...برای لبخندش...برای نمره بیست...

من همیشه عاشق بیست بودم...

واواین راخوب میداند

برای همین هرروزبرایم دیکته میگوید

بنویس:خدا...همیشه... بامن...است

 

 


شنبه 18 بهمن 1393برچسب:,

|
 


پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب:,

|
 

تنهایی

یجوری بعد تو تنها شدم که به آینده ای بی اعتمادم
بدون تو فقط دیروزمو نه ، تمام عمرمو از دست دادم
کنارم هرکسی غیر از تو باشه فقط هم صحبت دیوونگیمه
تو تا وقتی تو قلب من نمیری چه فرقی داره کی تو زندگیمه

 


تمام فکر من شده منی که از تو خالیم
اگه یه لحظه با کسی ببینمت چه حالیم
اگه بدون عشق من کنار هرکسی خوشی
به حرمت گذشتمون چرا منو نمیکشی
نفس که میکشم حالم خرابه
چقدر دلتنگی و طاقت بیارم
نه اینکه فکر کنی تو فکر مرگم
توان زندگی کردن ندارم
تمام فکر من شده منی که از تو خالیم
اگه یه لحظه با کسی ببینمت چه حالیم
اگه بدون عشق من کنار هرکسی خوشی
به حرمت گذشتمون چرا منو نمیکشی




سه شنبه 14 بهمن 1393برچسب:,

|
 

من باید چی کار کنم خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

خدایا خالیم خالی و پر از هیجم دست و دلم به کار نمیره دلم میخواد زار زار گریه کنم ولی تمام اشکامو تویی سالها پیش جا گذاشتم نمیتونم اشک بریزم نمیتونم از ته دل داد بزنم و بگم خدایا کمکم کن نمیدونم چرا ولی با اینکه عین نیازم نمیتونم  چیزی بخوام ازت انگار قلبم ،روحم مرده انگار دیگه خواستن واسه من شده یه رویا شایدم یه حسرت وقتی میخوام باهات حرف بزنم وقتی میخوام از ارزوهام بگم از رویاهام بگم انگار یه قفل بزرگ به در دلم میزنن که این خواستن از دلم بلند نمیشه نمیدونم چرا خدا ولی واقعا عذاب میکشم از اینکه نمی تونم باهات راحت باشم وقتی به گذشته ها فکر میکنم به اون روزای درد اور می بینم که چقدر خوب بودن با اینکه روز و شبم همه اشک و بود ناله اما یه چیزیش خوب بود اینکه وقتی دست به دعا می برم وقتی رو به قبله میشدم و میگفتم خدایا کمکم کن از عمق قلبم بلند میشد و میدونم که همین احساس باعث اجابتم شد

خدایا انگار من حاجتی ندارم انگار خواسته ای که ارزش خواستن باشه ارو ندارم ولی روحم مریضه به خداییت قسم مریضه من از انتظار خسته شدم از انتظار دلزده شدم

یادمه یه روز که با صنم توی حیاط نشسته بودیم و همینطور که مشغول حرف زدن و بحث کردن بودیم بحث رسید به اینکه صنم  گفت چقدر این زندگی تکراریه  منم بهش گفتم زندگی اصلا هم برای من تکراری نیست گفت چرا گفتم چون من هنوز منتظرم انتظار چیزی نیست که تکراری باشه من هنوز منتظر رسیدن چیزاییم که تو از سر گذرونیش یه لبخند بهم زد و گفت دیوونه ای دختر

اره من دیونه بودم چون از انتظار هم خسته شدم اخه انتظار هم داره برام تکراری میشه خدایا دستمو بگیر هر چند که این حرفم از ته دل نیست اما حرف دلم که دست خودم نیست من که نمیتوم به دلم اجبار کنم بگم با زبونم یکی بشو پس خدایا دست دلمو بگیر دلم از همه رو بر گردونده حس میکنم باهات قهره شد حس میکنم ازت دلگیره خدایا حس خالی بودن خیلی بده حس اینکه ندونی چی میخوای حس اینکه ندونی به کجا میری حس بلا تکلیفی حس اینکه حتی نتونی بفهمی الان شادی یا غمین حس اینکه هیج بدبختی نداشته باشی اما حس خوشبختی نداشته باشی خدایا من جهنمتو در پنج دقیقه احساس کردم من جهنمودر  آتش جهنمت نمی بینم من بی قراری رو عین جهنم میدونم  اون روز که حالم بد شد رفتم بیمارستان وقتی اخرای سرمم بود تو اتاق دوتا بیمار بیشتر نبودیم اونم که روش اونو بود همین طور که سرمم تموم میشد من بی قرار تر میشدم کسی هم توی سالن به چشم نمی خورد یک ان حس کردم تویی این چهار دیواری اسیر شدم داشتم دیوونه میشدم تا به اون زمان همچین حسی رو تجربه نکردم اون لحظه تنها چیزی که به ذهنم رسید جهنم بود من جهنمو توی بی قراری می بینم با اینکه بی قراری الانم در مقایسه با اون روز حتی یک هزارمم نیست اما بازم بی قرارم خدایا قرارو به دلم برگردون  


دو شنبه 13 بهمن 1393برچسب:,

|
 

ندای صحبتِ من و روحم

بعد از آن همه هیاهو‌ی روز برای تجربه دوباره سکوت آرام و بی صدا به پشت بام رفتم.

آنقدر آهسته که حتی سایه‌ام هم نفهمید که جا مانده است.

زیرسقف آسمان در نور مهتاب گوشه‌ای میان تاریکی , خودم را پنهان کردم و در حالیکه نفسهای ممتد

و یکنواخت شب را با انگشتان خیالم میشمردم به ماه تابان که مغرورانه برای ستاره ها و ابرها

جلوه گری میکرد خیره شدم.

ابرهای پنبه‌ای خرامان و خرامان از مقابلش میگذشتند گوئی به مهمانی شاهانه‌ای دعوت بودند.

خواب روی پلکهایم سنگینی میکرد ، اما بوی ناگهانی عطر خوش گل یاس خواب را از سرم

پراند. (من عاشق بوی عطر یاسم)

به اطرافم نگاه کردم ، روحم کنارم نشسته و سر روی شانه‌ام گذاشته بود ، چه بزرگ شده

بود. (چقدر زود؟)

گفتم : " تو اینجا چکار میکنی؟ مثل من آمده‌ای دنبال طعم سکوت؟ "

دنباله‌ی شهاب نگاهش رو به آسمان شب بود , گفت : " خسته‌ام ،خیلی خسته‌. "

گفتم : "چرا ؟ من که همیشه مواظبت بودم نگاه کن چقدر بزرگ شده‌ای. "

تبسم زیبایی بر لبانش نشست , گفت : "به خاطر اندیشه‌ها و رنجهایت است که اینقدر زود بزرگ

شدم. "

امتداد نگاهش را دنبال کردم میان ستاره‌ها به ستاره‌ای کم نورتر از همه خیره بود.

گفتم : " چرا خسته‌ای؟ " (چه خوب که روحم با من حرف میزند. )

گفت: " کلبه‌ی تنت کوچک شده ، برایم شده یک قفس. "

نوازش نگاهم را به رویش پاشیده , گفتم : " عجله نکن موقعه‌اش که برسد رها میشوی از این

تن فانی. "

گونه‌ام را با مهربانی لمس کرد , گفت : " هر چه که بزرگتر شوم ، تن رنجورت بیشتر آسیب میبیند. "

در آغوشش گرفته و بوی خوش عطر یاس را با ولع سر کشیدم.

گفتم : " دلواپس من نباش ، تو مرا به اوج میبری جایی که هیچکس نمیتواند در آن قدم بگذارد ، جایی

که در رویاهای کسی دیگر پیدا نمیشود ، نمیدانی همین چقدر آرامم میکند. "

لحظه‌ای به سکوت گذشت نگاهم کرد و گفت : " دلم میخواهد زیر این آسمان برقصم. "

با شیطنت گفتم : " رقص دو نفره چه طور است؟ "

برخاستیم , یک دستش را دور کمرم حلقه کرد و دست دیگرم را گرفت.

گفتم: " من رقص بلد نیستم ."

خندید : " اما تا دلت بخواهد من توی رقص ماهرم , ببین پاهایت را اینطوری بردار... خوبه...خوبه . "

از زمین کنده شدیم و به دل آسمان رفتیم چه حس خوبی بود .

گفتم : " بوی عطر گل یاس میدهی . "

گفت : " قبل از آمدن به اینجا ، به باغ گلها رفتم عطر یاسها را بغل کردم . "

او شبیه من نبود او خود من بود.

گفتم : " توی سرم پر از سئوال است . "

تبسمی زد : " بپرس من جواب میدهم . "

- خدا را چطور بشناسم؟

- " باقلبت "

- میشود زندگی کنیم اما مرده باشیم ؟

- " وقتی هیچ اندیشه‌ای جزء خوردن و خوابیدن نباشد . "

- ترس چیست؟

- " از نادانی ، وقتی به درونش قدم بگذاری سایه‌ای بیش نیست . " (هر لحظه رقصمان

هماهنگتر میشد . )

- خستگی چیست؟

- " از نومیدی است . "

- برای آدمها دنیا کی به آخر میرسد؟

- " وقتی غرور به درونشان پا میگذارد . "

- کی آدم به خودش خیانت میکند؟

- " وقتی به خودش دروغ میگوید ."

دستم را گرفت و من یک دور چرخیدم .

شادمانه پرسیدم : " بهترین سفر زندگی چیست ؟ "

- "به درون روح یعنی من . " و لبخندی زد .

لحظه‌ای ایستاده گفتم : " میخواهم تا آخر عمر جوان بمانم. "

- " همیشه درحال یادگیری باش ."

- زمان گریستن چه موقع است؟

- "وقتی آدمی ، آدم دیگری را میکشد ."

- حقیقت را چگونه پیدا کنم؟

- " روحت را بی پرده تماشا کن " (و من او را یک دل سیر تماشا کردم )

- میخواهم در زندگی به آسایش برسم.

- " برای رسیدن به آسایش باید رنج کشید ، برای رسیدن به روز باید شب را طی کرد ."

- خدا هم میمیرد ؟

– " وقتی که عشق نباشد ، خدا هم میمیرد ."

به او خیره شده پرسیدم : " عشق چیست ؟ "

چشمانش برق زد و اندوهی در آن نشست لب باز کرد که بگوید عشق چیست ؟

چه حسی و چه طعمی دارد و آدم را به کجا میبرد ؟

اما ناگهان صدای ناهنجار باز و بسته شدن دری همه چیز را به هم ریخت.

گیج و منگ به اطرافم خیره شدم ، من روی زمین سر جای خودم بودم و خبری از روحم نبود .

پس همه‌اش خواب بود ، آه از نهادم برخاست و غصه بیرحمانه بر دلم چنگ انداخت ، پرده ای از

اشک جلوی چشمانم را گرفت چه میشد این خواب تا ابد ادامه داشت ؟

لحظه‌ای درنگ کردم ، آرام که شدم با کرختی و بیحالی از جایم برخاستم به سمت پله‌ها رفتم .

مشغول بستن در بودم که صدای مرد همسایه دیوار به دیوارمان را از پشت بام شنیدم که

میگفت : "زن بیا ببین چه بوی عطر یاسی اینجا پیچیده ؟ "


یک شنبه 12 بهمن 1393برچسب:,

|
 


سه شنبه 7 بهمن 1393برچسب:,

|
 


سه شنبه 7 بهمن 1393برچسب:,

|
 

عشق

 
 

با چشم هایت حرف دارم.میخواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم ...از بهار..از بغض های نبودنت...از نامه های چشمانم..که همیشه بی جواب ماند..باورنمیکنی؟؟

تمام این روزها با لبخندت آفتابی بود..اما دلتنگی آغوشت رهایم نمیکند..

...به راستی عشق بزرگترین آرامش جهان است...

 

 


شنبه 4 بهمن 1393برچسب:,

|
 

مغرورم؟؟عشقم میکشه....!!!

 

مغرورم؟؟عشقم میکشه....!!

تنهام؟؟ به خودم مربوطه...!!

از بعضی ها متنفرم؟ خودشون خواستن...!!

بعضی ها رو فراموش کردم؟؟حافظه خودمه...!!!

مثل بچه هام؟؟ دوس دارم...!!

لجبازم؟؟ آره چه جورم...!!

کینه ایم..؟؟به شما ربطی نداره!!

سنگدلم؟؟ چه بهتر!!

از من خوشت نمیاد؟؟ مجبورت نکردم......!

قراره مثل تو باشم؟؟؟ نووووووچ..!!

قابل تحمل نیستم؟؟راه باز جاده دراز....!!

همینههههههههه که هسسسسسست!!!!

هرررررررررررررررررررررررررررییییییییی!!!!


پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:,

|
 

من مغرورم

 

رقیب ببینم نمیجنگم...

پا روی عشق و احساسم میگذارم

و میدان را خالی میکنم...

آهویی که به کفتار چشمک بزند

لیاقت ندارد

زیر سایه "شـــــیــر"

زندگی کند !


پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:,

|
 


پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:,

|
 


پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:,

|
 


پنج شنبه 2 بهمن 1393برچسب:,

|
 


گالری تصاویر سوسا وب تولز

نازترین عکسهای ایرانی

 

 

سحر افشار

 

دی 1395
مهر 1395
خرداد 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
دی 1394
آذر 1394
آبان 1394
مهر 1394
شهريور 1394
مرداد 1394
تير 1394
خرداد 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
مرداد 1393
تير 1393
ارديبهشت 1393

 

هََمٰـیْشِــہْ
مسیر تنهایی
راستی؟خوبی؟
×××عِشق یَعنــــــــــــــی ایــــــــــــــن×××
خُــــــــدایـــــــا؟؟
(◕‿◕من یــ1ــکی✿)
ماه پیشونی 2
ماه پیشونی 1
اسطوره
.........
همیشه..............
ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ، ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﮐرد............
اینـــــــــــو همینجوری نـــــــــنوشتـــــــــــم....
roya
ممنوع2
ممنوع
با صدا
همخواب
Adele-Hello
ممنون رفیق
تا حالاشده
هه
بخند>>>
سلام بر پاییز
یک دقیقه سکوت :
طوفان
بغض
لایک داره.............
.....
өـــоــراه өــоــيشگـــ ﮮ ...
مغروری تو ذاتمه......
دلم کسی میخاد
✘خوووووب گوش کنْ…✘
........
سلامتی خودم
هی تووووووووووووووووو
دلم تنگه
دو راهی..

 


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان زندگی من و آدرس bahar2528.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت روم آزادبچت
چت روم آزادبچت
باکس افزایش بازدید
سامانه افزایش بازدید شیک رنک
ردیابی ماشین
حمل هوایی ماینر از چین
لیزر دوچرخه
هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
جلو پنجره لیفان ایکس 60

 

هاست لینوکس
لیست وبلاگ پرطرفدار
خرید از علی اکسپرس تحویل ایران
خرید از علی بابا
جلو پنجره جک جی 5
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 42
بازدید هفته : 90
بازدید ماه : 87
بازدید کل : 21352
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


ابزار وبلاگ نويسي
http://s5.picofile.com/file/8168149392/%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA%D9%89.mp3.html

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

زیبایی فونت فارسی را با فونت من ببینید
زیبایی فونت فارسی را با فونت من ببینید








زیبایی فونت فارسی را با فونت من ببینید . . . . زیبایی فونت فارسی را با فونت من ببینید

زیبایی فونت فارسی را با فونت من ببینید
. . .
زیبایی فونت فارسی را با فونت من ببینید
.

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->